مووی شو

در سال 1943 و در بحبوحه جنگ جهانی دوم، توقف ارسال نامه‌ها به خطوط مقدم باعث انباشته شدن محموله‌های نامه و ناامیدی سربازان از ارتباط با خانواده‌هایشان شد. برای حل این بحران، گردان 6888ام، متشکل از بیش از ۸۰۰ زن سیاه‌پوست، مأموریتی دشوار برای مرتب‌سازی نامه‌های عقب‌افتاده و بازگرداندن امید به سربازان و خانواده‌ها بر عهده گرفت.

فیلم سینمایی قطار کودکان داستان در مورد سال ۱۹۴۶. آسمان ناپل خاکستری بود و خیابان‌هایش شاهد صدای گام‌های پسری کوچک و شجاع به نام آمریگو. او تنها هفت سال داشت، اما روحی بزرگ‌تر از سنش در دلش می‌تپید. مادرش، آنتونیتا، همه زندگی او بود، اما سرنوشت نقشه‌ای دیگر در ذهن داشت. آمریگو سوار بر یکی از "قطارهای خوشبختی"، به سمت شمال رهسپار شد.

فیلم سینمایی سقوط داستان زندگی آخرین روزهای آدلف هیتلر به همراه معشوقه اش در پنگاهی را به تصویر می کشد که هر لحظه نیروهای متفقین، آلمان نازی را فتح میکردند و به مقر هیتلر می رسیدند.هیتلر در عنوان یک پیشوا به همراه معشوقه اش عملیات ها را از زیرزمینی در برلین هدایت میکند و ...

در سال 1907، معدن‌ کاران در سولیجلمای فاسکه در نوردلند، قیامی مشهور علیه صاحبان طماع معادن به راه انداختند. این شورش، نقطه عطفی در تاریخ مبارزات کارگری نروژ بود، جایی که انسان‌های ساده و زحمت‌کش برخاستند تا علیه ظلم و بهره‌کشی سیستماتیک از خود صدای اعتراض بلند کنند.

در جریان جنگ جهانی اول، دکتر استفانو زورزی در درمانگاهی خط مقدم به درمان سربازان مجروح و آسیب‌دیده از جنگ می‌پردازد، در حالی که رقابتی خاموش میان او و دکتر جولیو شکل می‌گیرد. حضور پرستار آنا، با روحیه‌ای قوی، این تنش را پیچیده‌تر می‌کند. بحران با شیوع آنفولانزای اسپانیایی شدت می‌گیرد و میان آشوب‌ها، امید و انسانیت به چالش کشیده می‌شود.

پس از 20 سال، اودیسئوس سرانجام به ایتاکا بازمی‌گردد، جایی که همسرش در بند خواستگارانی گرفتار است که برای تصاحب تاج و تخت رقابت می‌کنند، و پسرش در معرض خطر مرگ به دست آنان قرار دارد. اودیسئوس برای بازپس‌گیری خانواده‌اش و آنچه در این سال‌ها از دست داده است، ناگزیر است بار دیگر نیروی از دست‌رفته خویش را بازیابد و در برابر دشمنان ایستادگی کند.

در میان روزگاری تیره و پرآشوب، مریم، دختری جوان، با راز بارداری‌ای آسمانی روبرو می‌شود و از سوی همگان رانده می‌شود. پادشاه هیرودس، سرمست از عطش قدرت، به خون نوزادی تشنه است که گمان می‌کند تخت و تاج او را تهدید می‌کند.

در دوران جنگ‌های صلیبی، بالین، یک آهنگر که خانواده و ایمان خود را از دست داده، توسط پدرش گادفری، شوالیه‌ای بزرگ، به اورشلیم هدایت می‌شود. در میان صلح شکننده و کشمکش‌های مذهبی و سیاسی، بالین به رهبری تبدیل می‌شود که با شجاعت و مهارت از شهر دفاع می‌کند. او با پذیرش میراث شوالیه‌گری، برای حفظ صلح و ایجاد همزیستی میان ادیان تلاش می‌کند.

جوانی از شهر ریوكان به نام گونار سونستبی، در همان روزهای آغازین تهاجم آلمان نازی تصمیم می‌گیرد به اشغالگران مقاومت کند. او با اراده‌ای آهنین و شجاعتی بی‌نظیر، به رهبر گروه "باند اسلو" تبدیل می‌شود؛ گروهی که با عملیات‌های جسورانه و بی‌شمار خود در راه تخریب زیرساخت‌های دشمن، به نمادی از مقاومت نروژ بدل گشت. گونار سونستبی، با رشادت‌های فراموش‌نشدنی‌اش، جایگاه خود را به‌عنوان بزرگ‌ترین قهرمان جنگی تاریخ نروژ تثبیت کرد.

سال 1942 در شهر اشغال‌ شده آنتورپ، ویل و لوده، دو افسر پلیس جوان، به اجبار در عملیات تعقیب و شکار یهودیان شرکت می‌کنند. اما در همین حال، به صورت مخفیانه از جنبش مقاومت حمایت می‌کنند. در میان هرج‌ و مرج و خشونت، عشقی ناپایدار جوانه می‌زند: ویل دل‌ باخته‌ی افسون‌ های ایوت، خواهر لوده، میشود.